تذکار

______حضرت امام هادی علیه اسلام______ هر که بر طریق خداپرستی محکم و استوار باشد مصائب دنیا بر وی سبک آید گرچه تکه تکه شود. تحف العقول صفحه‌ی 511

تذکار

______حضرت امام هادی علیه اسلام______ هر که بر طریق خداپرستی محکم و استوار باشد مصائب دنیا بر وی سبک آید گرچه تکه تکه شود. تحف العقول صفحه‌ی 511

تذکار

جوانان عزیز!
کشور مال شما است، فردا مال شما است،
امروز هم مال شما است؛
بدانید شما اگر در میدان باشید،
شما اگر با ایمان به خدا و توکل به خدا حرکت کنید،
شما اگر باور به خود داشته باشید،
آمریکا و بزرگ‌تر از آمریکا هیچ غلطی نمی‌توانند بکنند.

(امام خامنه‌ای، حرم مطهر رضوی/
یکم فروردین "اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل")


طبقه بندی موضوعی
۰۲
فروردين

افزودن تصویر از طریق آدرسطرح لبخند تو پایان پریشانی ها

  • تذکار
۰۱
فروردين

در تعاملات روزمره گاه با رفتار و گفتاری مواجه می‌شوی که بوی غفلت و حتی فراموشی یاد خدا می‌دهد. کلام یا عملی که بودنش مسموم کننده‌ی روح افراد و هوای جامعه است. هر چند کوتاه و گذرا! گناه گناه است دیگر! وای به زمانی که تکرار شود و یا از نوع کبیره اش باشد.

{در جمعی نشسته ای {خواه حقیقی؛ خواه مجازی}. به ناگاه محفل به جایی می رسد که نباید! نوبت به لگدمالی شخصیت و آبروی بنده ای می رسد! و از آن بدتر آبروی مومنی که حرمتش را از احادیث می دانی. و صد البته کسانی که به چنین مشی تنفرانگیزی انس گرفته اند غالبا به شستشوی یک نفر بسنده نکرده و نوبت را به دیگران هم می‌رسانند. و شاید تو و یا یکی از برادرانت هدف بعدی شیطنت چنین افرادی باشی!}

و شامه‌ی تو{به لطف حضرتش و به واسطه‌ی ضمیر پاکت} احساس تنفری خدا گونه دارد. به اندازه ای که زمزمه می‌کنی که «خدای من! ای کاش در این مواجهه قرارم نمی‌دادی». بالاخره دنیا است و صدها گونه فتنه و امتحان! می توانی ضمن حفظ {ظاهری} احساس تنفرت تلاش کنی مواجهت را کوتاه و خودت را از آلودگی هوا برهانی{و به هوایی دگر بروی برای التیام رنجش تنفست!}. اما در عمل قدمی برای پاکی و زدودن آلودگی برنداری! مثل مردمانی که تنها به این فکر اند که موقتی و موضعی از آلودگی هوای شهر فرار کنند و در عمل به تدریج آلودگی را در کنار خود بپذیرند! قبول کنند که آلودگی جزئی از شهر دل ها شده است. و هست دیگر ... ! چه می‌شود کرد ...؟! و نامش را جهت خوشی دلت «خود فریبی و فرار» نگذاری! اما این آلودگی به راحتی دست از تو و اهلت بر نمی‌دارد! چون خودت را مجبور به سازش کرده ای. اما او کار خودش را می‌کند و به ریه‌های وجود تو و عزیزانت زنگ و زنگار می نهد! و چه بد زنگاری است برخی آلودگی ها. و تو را گزیر و گریزی نیست. هواست دیگر! محل تنفس تو و اهلت. همسرت، فرزندت، پدرت، مادرت، برادرت، خواهرت و ... .

بیا و کمی نگاهمان را ارزش بیشتری بخشیم. بیا حساب و کتاب را خدایی تر کنیم. بیا از سرانجام کوتاهی‎ها و سهل انگاری‌ها در مقابل نافرمانی خدا و فراموشی یادش بخوانیم. وقتی که مولایمان علی علیه السلام در بستر پس از سفارش عمل به قرآن چنین می گویند:

... لَا تَتْرُکُوا الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ فَیُوَلَّى عَلَیْکُمْ شِرَارُکُمْ ثُمَّ تَدْعُونَ فَلَا یُسْتَجَابُ لَکُمْ ...

... امر به معروف و نهى از منکر را ترک نکنید که بدهاى شما بر شما مسلّط مى گردند، آنگاه هر چه خدا را بخوانید جواب ندهد ...(نهج البلاغه، نامه‌ی 47)

و نیز بیا محض رضایش متوجه وجود نازنین حجتش بر روی زمین باشیم. وجودی که در هیاهوی روزگار خودمان را از روشنای آفتابش محروم کرده ایم. همچنین متوجه دغدغه‌های قائدمان ... .

با این همه «دو دو تا چهار تا»ی عقلی و دلی اگر بتوانی خاموش باشی و بی خیال باید در وجودت شک کنی.

سالی پر از توجه به مسئولیت‌ها و خالی از سهل انگاری  داشته باشید.
  • تذکار
۰۶
فروردين

دارد دل و دین می برد از شهر شمیمی

افتاده    نخ  چادر  او   دست   نسیمی


تسبیح دلم  پاره شد  آن دم که شنیدم

با  دست خودش  داده  اناری  به یتیمی


حتی   اثر  وضعی    تسبیح  و  دعا   را 

بخشیده به  همسایه، چه  قرآن کریمی


در  خانه ی زهرا  همه معراج نشین  اند

آن جا  که به چز چادر او نیست  گلیمی


ای کاش در این بیت بسوزم که شنیدم

می سوخت حریم دل مولا، چه حریمی!


آتش  مزن  آتش،  در و دیوار   دلش  را

جز فاطمه در قلب علی نیست  مقیمی


حالا  نکند    پنجره  را      وا    بگذاریم

پرپر شود آن لاله ی زخمی به نسیمی

سید حمیدرضا برقعی

  • تذکار
۲۸
اسفند

  • تذکار
۱۸
آذر

بسم الله الرحمن الرحیم


السلام علیک یا ابا عبد الله الحسین


وقتی آدم اطرافش را نگاه می کند و برخی کم توجهی ها به ارزش ها را می بیند ممکن است گاهی اوقات نسبت به آینده ی دین و جامعه ی متدیّن نا امید بشود. به خصوص اگر این موارد به تکرار مشاهده شود. اما وعده ی الهی و حقیقت به گونه ای دیگر است. در سوره ی مائده این وعده چنین بیان شده است :


یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَن یَرْ‌تَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّـهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکَافِرِ‌ینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّـهِ وَلَا یَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ۚ ذَٰلِکَ فَضْلُ اللَّـهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاءُ ۚ وَاللَّـهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ ﴿٥٤


- مؤمن باید به فکر عاقبت خود باشد، چه بسا مؤمنانى که مرتدّ شوند. «یا ایها الّذین آمنوا مَن یرتدّ»

- کفر یا ارتداد گروهى از مؤمنان، ضربه به راه خدا نمی ‏زند. «فسوف یأتى اللّه...»
- ارتداد، ثمره‏ ى نداشتن معرفت و محبّت نسبت به دین و خداست. «یأتى اللّه بقوم یحبّهم و یحبّونه»
 - خداوند، نیازى به ایمان ما ندارد. «فسوف یأتى اللّه»
- در راه ایمان و شکستن سنّت‏ها و عادات جاهلى نباید از سرزنش‏ها و هوچى‏ گرى‏ ها و تبلیغات سوء دشمن ترسى داشت و تسلیم جوّ و محیط شد. «لا یخافون لومة لائم»
- رفتار مسلمان، نرمش با برادران دینى و سرسختى در برابر دشمن است و هیچ یک از خشونت و نرمش، مطلق نیست. «اذلّة على المؤمنین أعزّة على الکافرین»
 - فضل خدا تنها مال و مقام نیست، محبّت خدا و جهاد در راه او و قاطعیّت در دین هم از مظاهر لطف و فضل الهى است. «ذلک فضل اللَّه»
- دوستى متقابل میان بنده و خدا، از کمالات بشر است. «یحبّهم و یحبّونه»
- با نوید جایگزینى دیگران، جلو یأس و ترس را بگیرید. «من یرتدّ... فسوف یأتى... و لایخافون»
- مؤمن واقعى کسى است که هم عاشق و هم محبوب خدا باشد. «یحبّهم و یحبّونه»
- کسى که ایمان واقعى دارد، هرگز در برابر کافران احساس حقارت نمی کند. «اعزّة على الکافرین»
- دلى که از محبّت خدا خالى شد بیمار و وابسته به کفّار می شود، ولى دلى که از مهر خدا پر است هرگز وابسته نمی شود. «فى قلوبهم مرض یسارعون فیهم... یحبّهم و یحبّونه... اعزّة على الکفارین»
- اسلام رو به گسترش است، تنها به ریزش‏ها نگاه نکنیم به رویش‏ها نیز نگاه کنیم. «من یرتدّ... یأتى اللَّه»
- پرچم اسلام را در آینده کسانى بدست خواهند گرفت که عاشق خدا و مجاهد و با صلابت باشند. «یأتى اللَّه بقوم یحبّهم و یحبّونه... اعزّة على الکافرین یجاهدون فى سبیل اللّه»
- جنگ روانى، در مؤمنین واقعى اثرى ندارد. «لا یخافون لومة لائم»
- فضل خداوند، محدود نیست وبه هرکس به قدر لیاقتش عالمانه عطا مى‏ کند. «واللَّه واسع علیم»


و در ادامه پس از آیه ی معروف ولایت نیز چنین آمده است که :


إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّـهُ وَرَ‌سُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَ‌اکِعُونَ ﴿٥٥ وَمَن یَتَوَلَّ اللَّـهَ وَرَ‌سُولَهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّـهِ هُمُ الْغَالِبُونَ ﴿٥٦


یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَکُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِّنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِن قَبْلِکُمْ وَالْکُفَّارَ‌ أَوْلِیَاءَ ۚ وَاتَّقُوا اللَّـهَ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ ﴿٥٧


 * کیفر دنیوىِ توهین واستهزاى دین خدا و مقدّسات مذهبى، قطع رابطه است. «لا تتّخذوا...» (در روابط با دیگران، احترام مقدّسات یک شرط ضرورى است)

 * شرط ایمان، داشتن غیرت دینى و تبرى از نااهلان است. «یا ایّها الّذین امنوا لاتتّخذوا»
 * استهزاى دین، (با جنگ سرد و روانى) یکى از شیوه‏هاى مبارزاتى دشمنان است. «اتّخذوا دینکم هزوا»

 * تقواى الهى ایجاب مى‏ کند از دشمنان نترسیم و آنان را ولىّ خود قرار ندهیم. «لا تتّخذوا... اولیاء و اتّقوا اللَّه...»


_تفسیر نور/ استاد قرائتی

  • تذکار
۰۵
شهریور

به حضرت علی (علیه السلام) خبر دادند که گروهی از لشکر معاویه، به شهر انبار(یکی از شهرهای مرزی عراق) وارد شده اند و فرماندار آن حضرت را- که حسان بن حسان نام داشت- کشته اند. امام(علیه السلام) خشمگین شدند و حرکت کردند. به گونه ای که عبایشان به روی زمین کشیده می­‎شد! تا به نخیله (لشکرگاهی در نزدیکی کوفه) رسیدند و مردم به دنبال حضرتش حرکت کردند... . امام(علیه السلام) بر بلندی ای قرار گرفتند و پس از حمد و ثنای الهی و درود بر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) خطبه‎­ای ایراد نمودند که در بخشی از آن چنین آمده است:

 آگاه باشید! من، شب و روز، پنهان و آشکار، شما را به مبارزه با این گروه (معاویه و حاکمان شام) فرا خواندم و گفتم پیش از آن که آنها با شما نبرد کنند، با آنان بجنگید (و به استقبال آنها به بیرون مرزها بروید) به خدا سوگند! هر زمان، قوم و ملّتى در درون خانه اش، مورد هجوم دشمن قرار گرفته، ذلیل و خوار شده است، امّا شما، هر کدام، مسؤولیت را به گردن دیگرى انداختید و دست از یارى هم برداشتید تا آن که مورد هجوم پى درپى دشمن واقع شدید و سرزمین‎هایتان از دست رفت. (اکنون بشنوید یکى از فرماندهان لشکر غارتگر شام) اخو غامد (سفیان بن عوف ـ از قبیله بنى غامد ـ) به شهر انبار، حمله کرده و لشکر او، وارد آن شهر شده اند و حسّان بن حسّان بکرى (فرماندار و نماینده من) را کشته و مرزبانان شما را از آن سرزمین بیرون رانده است. به من خبر رسیده است که یکى از آنها، به خانه زن مسلمان و زن غیر مسلمان دیگرى که در پناه اسلام جان و مالش محفوظ بوده، وارد شده و خلخال و دستبند و گردن بندها و گوشواره هاى آنان را از تنشان بیرون آورده است، در حالى که هیچ وسیله اى براى دفاع از خود، جز گریه و زارى و التماس نداشته اند! آنها (بعد از این همه جنایات)، با غنائم فراوانى، به شهر و دیار خود بازگشته اند بى آن که حتى یک نفر از آنان آسیب ببیند یا خونى از آنها ریخته شود. اگر به خاطر این حادثه (بسیار دردناک)، مسلمانى از شدّت تأسّف و اندوه بمیرد، ملامتى بر او نیست، بلکه به نظر من، سزاوار است.


و در فرازی دیگر از این خطبه حضرت چنین می­‎فرماید:


فَیَا عَجَباً! عَجَباً ـ وَ اللهِ ـ یُمِیتُ القَلْبَ وَ یَجْلِبُ الْهَمَّ مِنِ اجْتِمَاعِ هؤُلاَءِ القَوْمِ عَلَى بَاطِلِهمْ، وَ تَفَرُّقِکُمْ عَنْ حَقِّکُمْ! فَقُبْحاً لَکُمْ وَ تَرَحاً، حِینَ صِرْتُمْ غَرَضاً یُرمَى: یُغَارُ عَلَیْکُمْ وَ لاَتُغِیُرونَ وَ تُغْزَوْنَ وَ لاَتَغْزُونَ، وَ یُعْصَى اللهُ وَ تَرْضَوْنَ

شگفتا، شگفتا! به خدا سوگند قلب را مى میراند و غم و اندوه را (به روح انسان) سرازیر مى کند که آن‎ها (شامیان غارتگر) در مسیر باطل خود، چنین متّحدند و شما، در طریق حقّتان، این گونه پراکنده و متفرّق! روى شما زشت باد! و همواره غم و اندوه قرینتان باشد! چرا که (آنچنان سستى و پراکندگى به دشمن نشان دادید که) هدف تیرها قرار گرفتید، پى درپى به شما حمله مى‎کنند و شما به حمله متقابل دست نمى‎زنید! با شما مى‎جنگند و شما با آنها پیکار نمى‎کنید! آشکارا، معصیت خدا مى شود و شما، (با اعمال نادرستتان) به آن رضایت مى‎دهید!

هر گاه، در ایّام تابستان فرمان حرکت به سوى دشمن را دادم، گفتید: «اکنون، شدّت گرما است; اندکى ما را مهلت ده تا سوز گرما فرو نشیند!» و اگر در زمستان، این دستور را به شما دادم، گفتید: «اکنون، هوا فوق العاده سرد است; بگذارید سوز سرما آرام گیرد.» ولى همه این‎ها بهانه‎هایى است براى فرار از گرما و سرما. جایى که شما از سرما و گرما (این همه وحشت دارید و) فرار مى‎کنید، به خدا سوگند! از شمشیر (دشمن) بیشتر فرار خواهید کرد!

برگرفته از شرح نهج البلاغه «پیام امام امیرالمومنین(ع)» جلد دوم، خطبه‎ی 27، نوشته‎ی آیت الله مکارم شیرازی.


و اما چند سوال ...

* آیا امروز کشور و ملت ما (در داخل) مورد هجوم و تاخت تاز فرهنگی نیست؟! آیا این امر سبب ذلت و خواری نیست؟

* آیا ما قبل از هجوم آماده‎ی نبرد و پیشگیری هستیم یا پس از غارت توسط دشمن حداکثر کاری که می‎کنیم افسوس است؟!

* چه قدر در نبرد فرهنگی یکدل و هماهنگ هستیم؟! چه قدر مسئولیت پذیر هستیم؟!

* آیا ربودن زیور حیا و عفت از زن‌ها و دختران و غیرت از مردان و پسران کمتر از ربودن یک تکه خلخال است؟!!

* آیا در جامعه‎ی ما آشکارا معصیت خدا نمی‎شود؟!!! و ما با سکوت خود و بی‎تفاوتی به نافرمانی خدا رضایت نداده‎ایم ؟!!

* و یا این که مفاهیم «جنگ»، «تهاجم»، «فرهنگ»، «غیرت دینی» و ... اصلا وجود خارجی ندارند؟!
* و یا این که تنها نام خود را شیعه و پیرو مولا  و منتظر فرزندش گذاشته‎ و با بهانه‎های کوفیانه سر خود را گرم کرده‎ایم؟

  • تذکار
۱۷
مرداد


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

وَ لَا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَىٰ مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ زَهْرَ‌ةَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ ۚ

وَ رِ‌زْقُ رَ‌بِّکَ خَیْرٌ‌ وَ أَبْقَىٰ

و هرگز به متاع ناچیزی که به قومی از آنان (قومی کافر و جاهل) در جلوه‏‌ی حیات دنیای فانی برای امتحان داده‌ایم چشم آرزو مگشا، و رزق خدای تو بسیار بهتر و پاینده‌تر است.

سوره‏ طه آیه ی 132


از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمودند: هر کس چشم به دست مردم داشته باشد، غم او طولانى گردد و غیظش باقى ماند.(تفسیر المیزان)

گرچه قرآن کریم، مال دنیا را خیر(بقره/180)، فضل(جمعه/10) و زینت(کهف/46) مى ‏داند و بهره ‏مندى از آن را حلال و مجاز مى‌شمارد، لیکن دلبستگى شدید به آن را مذمّت می‌کند. چرا که زندگى دنیا مثل یک غنچه، عمرى کوتاه دارد و با یک نسیم از بین مى‏ رود.

  • تذکار
۰۴
ارديبهشت


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم


«وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصیبَنَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْکُمْ خَاصَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدیدُ الْعِقاب‏» (انفال- 25 )

 و از فتنه ‏ای بپرهیزید که تنها به ستمکاران شما نمی‏ رسد

(بلکه همه را فرا خواهد گرفت چرا که دیگران سکوت اختیار کرده ‏اند) و بدانید خداوند کیفر شدید دارد.


افراد جامعه نه تنها موظفند وظایف خود را انجام دهند بلکه موظفند دیگران را هم به انجام وظیفه وا دارند زیرا اختلاف و پراکندگی و ناهماهنگی در مسائل اجتماعی موجب شکست برنامه‏ ها خواهد شد و دود آن در چشم همه می‏ رود، من نمی‏ توانم بگویم چون وظیفه خود را انجام داده‌‏ام از آثار شوم وظیفه‏ نشناسی‏ های دیگران برکنار خواهم ماند چه اینکه آثار مسائل اجتماعی فردی و شخصی نیست.
این درست به آن می‏ ماند که برای جلوگیری از هجوم دشمنی صد هزار نفر سرباز نیرومند لازم باشد اگر عده‏ای مثلا پنجاه هزار نفر وظیفه خود را انجام دهند مسلماً کافی نخواهد بود و نتایج شوم شکست هم وظیفه ‏شناسان را می‏ گیرد و هم وظیفه‏ نشناسان را، و همانطور که گفتیم خاصیت مسائل جمعی و گروهی همین است.
این حقیقت را به بیان دیگری نیز می‏ توان روشن ساخت و آن اینکه: نیکان جامعه وظیفه دارند که در برابر بدان سکوت نکنند اگر سکوت اختیار کنند در سرنوشت آنها نزد خداوند سهیم و شریک خواهند بود. چنانکه در حدیث معروفی از پیامبر نقل شده که فرمود:
خداوند عزوجل هرگز عموم را به خاطر عمل گروهی خاص مجازات نمی‏ کند مگر آن زمان که منکرات در میان آنها آشکار گردد و توانایی بر انکار آن داشته باشند در عین حال سکوت کنند در این هنگام خداوند آن گروه خاص و همه توده اجتماع را مجازات خواهد کرد.
از آنچه گفتیم روشن می‏ شود که این حکم هم در زمینه مجازات‌‏های الهی دردنیا و آخرت صادق است و هم در زمینه نتائج و آثار اعمال گروهی و دسته جمعی، یک نگاه کوتاه به جوامع اسلامی در عصر ما و شکست‏ های پی در پی که در برابر دشمنان دامن‏گیرشان می‏ شود و فتنه‏ های استعمار و صهیونیسم و الحاد و مادی‏گری و مفاسد اخلاقی و متلاشی شدن خانواده‏ ها و سقوط جوانان در دامن فحشاء و انحطاط و عقب گرد علمی، حقیقت و محتوای آیه را مجسم می‏ سازد که چگونه این فتنه‏ ها دامن کوچک و بزرگ نیک و بد و عالم و جاهل را فرا گرفته است.
اینها همچنان ادامه خواهد یافت تا آن زمانکه مسلمانان روح اجتماعی پیدا کنند و نظارت همگانی را در جامعه عملاً بپذیرند و دو وظیفه امر به معروف و نهی از منکر به عنوان وظیفه قطعی و تخلف‏ ناپذیر عملی گردد، بنابراین، نه خودتان عامل فتنه شوید، نه با فتنه گران هم صدا شوید و نه در برابرشان سکوت کنید.


منبع : کتاب «قرآن و عصر ما»، استاد قرائتی

دوستان عزیز لطفا برای تبیین بهتر مباحث در بخش نظرات همکاری کنید

  • تذکار
۳۰
فروردين
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

«قالُوا یا أَبانا ما لَکَ لا تَأْمَنَّا عَلى‏ یُوسُفَ وَ إِنَّا لَهُ لَناصِحُونَ» ‏

 «أَرْسِلْهُ مَعَنا غَداً یَرْتَعْ وَ یَلْعَبْ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ‏» (سوره یوسف/ آیات 11 و 12)


(برادران نزد پدر آمدند) گفتند: پدر جان! چرا تو درباره یوسف به ما اطمینان نمی‏ کنی در حالی که ما خیرخواه او هستیم او را فردا با ما (به خارج شهر) بفرست تا غذای کافی بخورد و بازی و تفریح کند و ما  حافظ او هستیم.


معمولاً هرگز دشمنان با صراحت و بدون استتار برای ضربه زدن وارد میدان نمی‏ شوند بلکه برای اینکه بتوانند طرف را غافلگیر سازند، و مجال هرگونه دفاع را از او بگیرند، کارهای خود را در لباس‌های فریبنده پنهان می‌کنند. ‏
برادران یوسف نقشه مرگ یا تبعید او را تحت پوشش عالی‌ترین احساسات و عواطف برادرانه پنهان ساختند احساساتی که هم برای یوسف تحریک ‏آمیز بود و هم برا‌ی پدر ظاهراً قابل قبول این همان روشی است که ما، در زندگی روزمره خود در سطح وسیع با آن رو به رو هستیم، ضربه‏ های سخت و سنگینی که از دشمنان قسم خورده، از این رهگذر خورده ‏ایم کم نیست.
گاهی به نام کمک‌های اقتصادی، و زمانی تحت عنوان روابط فرهنگی، گاه در لباس حمایت از حقوق بشر، و زمانی تحت عنوان پیمان‌های دفاعی بدترین قراردادهای استعماری ننگین را بر ملت‌های مستضعف و از جمله ما تحمیل کردند.
ولی با این همه تجربیات تاریخی باید اینقدر هوش و درایت داشته باشیم که دیگر نسبت به اظهار محبت‌ها و ابراز احساسات و عواطف این گرگان خون خوار که در لباس انسان‌ها‌ی دلسوز خود را نشان می ‏دهند خوشبین نباشیم.
ما فراموش نکرده‏ ایم که قدرت‌های مسلط جهان به نام فرستادن پزشک و دارو به بعضی از کشورهای جنگ زده آفریقا اسلحه و مهمات برای مزدوران خود ارسال می‏ داشتند و زیر پوشش دیپلمات و سفیر و کاردار خطرناکترین جاسوس‌های خود را به مناطق مختلف جهان اعزام می‏ نمودند.
به نام مستشاران نظامی ‌آموزش دهنده ‏های سلاح‌های مدرن و پیچیده تمام اسرار نظامی‌ را با خود می ‏بردند، و به نام تکنسین و کارشناس فنی اوضاع اقتصادی را در مسیر الگوهای وابسته که خود می‏ خواستند هدایت می‏ کردند.
آیا این همه تجربه تاریخی برای ما کافی نیست که هیچگاه فریب این لفاف‌های دروغین زیبا را نخوریم و چهره واقعی این گرگان را از پشت این ماسک‌های ظاهراً انسانی ببینیم؟
از روز اول، بشر به اسم خیرخواهی فریب خورده است. شیطان نیز برای اغفال آدم و حوا گفت: من خیرخواه شما هستم (اعراف-21)
دشمن برای برطرف کردن سو ظن هرگونه اطمینانی را به ما ارائه می‌دهد. لذا باید فریب هر شعاری را نخوریم و از اسم‌های بی مسمی بپرهیزیم. حتی به هر برادری نمی‌توان اطمینان کرد.
انسان نیازمند تفریح و ورزش است و چنانچه در این آیه مشاهده می‌شود، قوی‌ترین منطقی که توانست حضرت یعقوب را تسلیم خواسته فرزندانش کند، این بود که یوسف نیاز به تفریح دارد، لکن ورزش و تفریح یکی از دام‌های شیطان و وسیله اغفال بوده و هست.
نه تنها دیروز بلکه امروز و حتی در آینده نیز به نام ورزش و بازی، جوانان را سرگرم کرده و خواهندکرد و آنان را از اهداف اصلی جدا و در غفلت نگه خواهند داشت، بازی‌ها را جدی می‌گیرند تا جدّی‌ها بازی تلقی شود، توطئه گران و استکبار، نه تنها از ورزش سو استفاده می‌کنند، بلکه با هر نام پسندیده و مقبول دیگری نیز، اهداف شوم خود را تعقیب می‌کنند.

بخشی از کتاب «قرآن و عصر ما»، اثر استاد قرائتی

  • تذکار
۲۸
فروردين


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم


وَمَنْ أَعْرَ‌ضَ عَن ذِکْرِ‌ی


فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکًا


وَ نَحْشُرُ‌هُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَىٰ



و هر کس از یاد من روی گردان شود، زندگی (سخت و) تنگی خواهد داشت؛ و روز قیامت، او را نابینا محشور می‌کنیم!


سوره‏ ی مبارکه ی طه آیه 124